ابن حسین طریحی نجفی. فقیه بود و در سال 1333 هجری قمری در شناقیه درگذشت و جسد او به نجف حمل شد و در آنجا دفن گردید. او راست: شوارع الاحکام التی فی شرائع الاسلام. (از معجم المؤلفین از اعیان الشیعه ج 41 ص 174)
ابن حسین طریحی نجفی. فقیه بود و در سال 1333 هجری قمری در شناقیه درگذشت و جسد او به نجف حمل شد و در آنجا دفن گردید. او راست: شوارع الاحکام التی فی شرائع الاسلام. (از معجم المؤلفین از اعیان الشیعه ج 41 ص 174)
ابن احمد حریشی فاسی مالکی، مکنّی به ابوالحسن. محدث و اصولی و متکلم و مورخ، و ساکن مکه بود. تولدش در 1042 هجری قمری و وفاتش در 1143 یا 1145 روی داد. او راست: 1- شرح شفای قاضی عیاض، در سه مجلد بزرگ. 2- شرح عقیدهالصفاقسی. 3- شرح الموطاء مالک، در هشت مجلد بزرگ. 4- شرح منظومۀ ابن زکری در مصطلح حدیث. 5- مختصرالاصابۀ ابن حجر عسقلانی. (از معجم المؤلفین بنقل از سلک الدرر ج 3 ص 205. فهرس الفهارس ج 1 ص 253. هدیهالعارفین ج 1 ص 766. الاعلام زرکلی ج 5 ص 65)
ابن احمد حریشی فاسی مالکی، مکنّی به ابوالحسن. محدث و اصولی و متکلم و مورخ، و ساکن مکه بود. تولدش در 1042 هجری قمری و وفاتش در 1143 یا 1145 روی داد. او راست: 1- شرح شفای قاضی عیاض، در سه مجلد بزرگ. 2- شرح عقیدهالصفاقسی. 3- شرح الموطاء مالک، در هشت مجلد بزرگ. 4- شرح منظومۀ ابن زکری در مصطلح حدیث. 5- مختصرالاصابۀ ابن حجر عسقلانی. (از معجم المؤلفین بنقل از سلک الدرر ج 3 ص 205. فهرس الفهارس ج 1 ص 253. هدیهالعارفین ج 1 ص 766. الاعلام زرکلی ج 5 ص 65)
از عالمان اوایل قرن چهاردهم هجری بود. او راست: الاخبارالسنیهو الحروب الصلیبیه، که در سال 1329 هجری قمری در قاهره به چاپ رسید. (از معجم المؤلفین بنقل از ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 42. فهرس دارالکتب المصریه ج 5 ص 14) ابن احمد حریری. شاعری از غلاه بود و نام او در دمیهالقصر باخرزی آمده است. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 747 بنقل از نسمهالسحر فیمن تشیع و شعر ضیاءالدین)
از عالمان اوایل قرن چهاردهم هجری بود. او راست: الاخبارالسنیهو الحروب الصلیبیه، که در سال 1329 هجری قمری در قاهره به چاپ رسید. (از معجم المؤلفین بنقل از ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 42. فهرس دارالکتب المصریه ج 5 ص 14) ابن احمد حریری. شاعری از غلاه بود و نام او در دمیهالقصر باخرزی آمده است. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 747 بنقل از نسمهالسحر فیمن تشیع و شعر ضیاءالدین)
ابن احمد دریدی، مکنّی به ابوالحسن. زبیدی نام او را نقل کرده و اصل او را از فارس دانسته است که در آن هنگام وراق بن درید والی آنجا بود. رجوع به معجم الادباء چ مارگلیوث ج 5 ص 81 شود
ابن احمد دریدی، مکنّی به ابوالحسن. زبیدی نام او را نقل کرده و اصل او را از فارس دانسته است که در آن هنگام وراق بن درید والی آنجا بود. رجوع به معجم الادباء چ مارگلیوث ج 5 ص 81 شود
ابن عبدالباقی بن احمد رومی حنفی. مشهور به ظریفی. فقیه متوفی در حدود سال 1110 هجری قمریاو راست: نورالتقی فی شرح الملتقی، که در سال 1108 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. (از معجم المؤلفین از کشف الظنون ص 1816 و هدیه العارفین ج 1 ص 764)
ابن عبدالباقی بن احمد رومی حنفی. مشهور به ظریفی. فقیه متوفی در حدود سال 1110 هجری قمریاو راست: نورالتقی فی شرح الملتقی، که در سال 1108 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. (از معجم المؤلفین از کشف الظنون ص 1816 و هدیه العارفین ج 1 ص 764)
ابن محمد بن علی صلیحی. مکنی به ابوالحسن (ویا ابوکامل). وی مؤسس سلسلۀ سبعیۀ بنی صلیح در یمن بود. پدر او محمد در یمن به امر قضا اشتغال داشت و عامر بن عبدالله رواحی داعی با او دوستی می ورزید و این دوستی سبب ایجاد علاقه ای بین عامر و علی که در آن موقع کودکی بیش نبود گردید. و چون عامر درگذشت کلیه کتب و رسائل و اسرار خویش را به علی بن محمد سپرد. و علی به واسطۀ هوش و ذکاوتی که داشت در اندک مدتی کتب بسیار آموخت و مشهور خاص و عام گردید چنانکه همه یقین داشتند که روزی سراسر یمن به تصرف او در خواهد آمد. علی مخفیانه برای المستنصر خلیفۀ فاطمی مصر دعوت میکرد ولی چون از ’نجاح’ امیر تهامه بیم داشت با او از در دوستی درآمد و وی را بوسیلۀ کنیزکی که به او اهدا کرد مسموم ساخت. در سال 453 هجری قمری دعوت خویش را با اجازۀ المستنصر آشکار ساخت و در ظرف دو سال یعنی تا اوایل سال 455 هجری قمری سراسر یمن را به تصرف در آورد و در صنعاء مستقر گردید و تمام امیرانی را که قلمرو آنها را تصرف کرده بود به گرد خویش جمع کرد. در سال 473 هجری قمری وی به قصد حج راه کعبه را پیش گرفت، ولی در راه گرفتار سعید أحول پسر ’نجاح’ گردید و بدست او به قتل رسید. صلیحی اشعاری نیکو نیز میسرود. (از وفیات الاعیان ابن خلکان ج 1 ص 404)
ابن محمد بن علی صلیحی. مکنی به ابوالحسن (ویا ابوکامل). وی مؤسس سلسلۀ سبعیۀ بنی صلیح در یمن بود. پدر او محمد در یمن به امر قضا اشتغال داشت و عامر بن عبدالله رواحی داعی با او دوستی می ورزید و این دوستی سبب ایجاد علاقه ای بین عامر و علی که در آن موقع کودکی بیش نبود گردید. و چون عامر درگذشت کلیه کتب و رسائل و اسرار خویش را به علی بن محمد سپرد. و علی به واسطۀ هوش و ذکاوتی که داشت در اندک مدتی کتب بسیار آموخت و مشهور خاص و عام گردید چنانکه همه یقین داشتند که روزی سراسر یمن به تصرف او در خواهد آمد. علی مخفیانه برای المستنصر خلیفۀ فاطمی مصر دعوت میکرد ولی چون از ’نجاح’ امیر تهامه بیم داشت با او از در دوستی درآمد و وی را بوسیلۀ کنیزکی که به او اهدا کرد مسموم ساخت. در سال 453 هجری قمری دعوت خویش را با اجازۀ المستنصر آشکار ساخت و در ظرف دو سال یعنی تا اوایل سال 455 هجری قمری سراسر یمن را به تصرف در آورد و در صنعاء مستقر گردید و تمام امیرانی را که قلمرو آنها را تصرف کرده بود به گرد خویش جمع کرد. در سال 473 هجری قمری وی به قصد حج راه کعبه را پیش گرفت، ولی در راه گرفتار سعید أحول پسر ’نجاح’ گردید و بدست او به قتل رسید. صلیحی اشعاری نیکو نیز میسرود. (از وفیات الاعیان ابن خلکان ج 1 ص 404)
ابن احمد بن علی شریشی. مشهور به ابن لبال و مکنی به ابوالحسن. نویسنده و مقری و ادیب و شاعر و لغوی بود و در سال 583 هجری قمری درگذشت. او راست: شرح مقامات حریری. (از معجم المؤلفین از طبقات القراء ج 1 ص 521. و التکملۀ ابن ابار ص 673)
ابن احمد بن علی شریشی. مشهور به ابن لبال و مکنی به ابوالحسن. نویسنده و مقری و ادیب و شاعر و لغوی بود و در سال 583 هجری قمری درگذشت. او راست: شرح مقامات حریری. (از معجم المؤلفین از طبقات القراء ج 1 ص 521. و التکملۀ ابن ابار ص 673)
ابن عثمان بن یعقوب بن عبدالحق مرینی. مکنی به ابوالحسن و ملقب به المنصور باللّه و مشهور به سلطان أکحل (به سبب سیه چرده بودن). دهمین سلطان از بنی مرین در مراکش بود و در سال 732 هجری قمری به سلطنت رسید. رجوع به ابوالحسن مرینی و مآخذ ذیل شود: الاعلام زرکلی چ 2 ج 5 ص 126. جذوهالاقتباس ص 291. الاستقصاء ج 2 ص 57. الحلل الموشیه ص 134. اللمحه البدریه ص 92. دائره المعارف الاسلامیه ذیل ’بنومرین’. معجم الانساب زامباور (بنومرین بفاس). ترجمه مقدمۀ ابن خلدون ج 1 صص 44-48
ابن عثمان بن یعقوب بن عبدالحق مرینی. مکنی به ابوالحسن و ملقب به المنصور باللّه و مشهور به سلطان أکحل (به سبب سیه چرده بودن). دهمین سلطان از بنی مرین در مراکش بود و در سال 732 هجری قمری به سلطنت رسید. رجوع به ابوالحسن مرینی و مآخذ ذیل شود: الاعلام زرکلی چ 2 ج 5 ص 126. جذوهالاقتباس ص 291. الاستقصاء ج 2 ص 57. الحلل الموشیه ص 134. اللمحه البدریه ص 92. دائره المعارف الاسلامیه ذیل ’بنومرین’. معجم الانساب زامباور (بنومرین بفاس). ترجمه مقدمۀ ابن خلدون ج 1 صص 44-48
ابن احمد کریدی حنفی. ملقب به شکری. فقیه و عالم فرایض و فلکی و مفتی قندیه بود. و در سال 1257 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- شرح زیج حسین حسنی منجم. 2- الفتاوی الشکریه. 3- کتاب الفرائض. (از معجم المؤلفین)
ابن احمد کریدی حنفی. ملقب به شکری. فقیه و عالم فرایض و فلکی و مفتی قندیه بود. و در سال 1257 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- شرح زیج حسین حسنی منجم. 2- الفتاوی الشکریه. 3- کتاب الفرائض. (از معجم المؤلفین)
ابن محمد بن ابراهیم بن عمر بن خلیل شیحی بغدادی. مکنی به ابوالحسن و ملقب به علاءالدین. مفسر و فقیه و محدث و مورخ بود. در سال 678 هجری قمری در بغداد متولدشد و به دمشق رفت و متولی خزانهالکتب (کتابخانه) درسمیساطیه شد و در سال 741 هجری قمری درگذشت. او راست:1- الروض و الحدائق فی تهذیب سیره خیرالخلائق محمد المصطفی سید اهل الصدق و الوفا. 2- شرح عمدهالاحکام حافظ عبدالغنی، که آن را ’عمده الافهام فی شرح الاحکام’ نامیده است. 3- لباب التأویل فی معانی التنزیل، در تفسیر. 4- مقبول المنقول، در ده مجلد، که آن جمع بین مسند شافعی و احمد و سته و موطاء و دارقطنی است. شیحی منسوب است به ’شیحه’ از اعمال حلب. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 177). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: فهرس االمؤلفین بالظاهریه. الدررالکامنۀ ابن حجر ج 3 ص 97. تاریخ علماء بغداد ابن رافع سلمی ص 151. شذرات الذهب ابن عماد ج 6 ص 131. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 591. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1540. فهرست الخدیویه ج 1 ص 194. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 718. برنامج المکتبه العبدلیه ج 1 ص 103
ابن محمد بن ابراهیم بن عمر بن خلیل شیحی بغدادی. مکنی به ابوالحسن و ملقب به علاءالدین. مفسر و فقیه و محدث و مورخ بود. در سال 678 هجری قمری در بغداد متولدشد و به دمشق رفت و متولی خزانهالکتب (کتابخانه) درسمیساطیه شد و در سال 741 هجری قمری درگذشت. او راست:1- الروض و الحدائق فی تهذیب سیره خیرالخلائق محمد المصطفی سید اهل الصدق و الوفا. 2- شرح عمدهالاحکام حافظ عبدالغنی، که آن را ’عمده الافهام فی شرح الاحکام’ نامیده است. 3- لباب التأویل فی معانی التنزیل، در تفسیر. 4- مقبول المنقول، در ده مجلد، که آن جمع بین مسند شافعی و احمد و سته و موطاء و دارقطنی است. شیحی منسوب است به ’شیحه’ از اعمال حلب. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 177). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: فهرس االمؤلفین بالظاهریه. الدررالکامنۀ ابن حجر ج 3 ص 97. تاریخ علماء بغداد ابن رافع سلمی ص 151. شذرات الذهب ابن عماد ج 6 ص 131. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 591. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1540. فهرست الخدیویه ج 1 ص 194. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 718. برنامج المکتبه العبدلیه ج 1 ص 103